جدول جو
جدول جو

معنی تولید مثل کردن - جستجوی لغت در جدول جو

تولید مثل کردن
إعادة إنتاجٍ
تصویری از تولید مثل کردن
تصویر تولید مثل کردن
دیکشنری فارسی به عربی
تولید مثل کردن
Breed, Reproduce
تصویری از تولید مثل کردن
تصویر تولید مثل کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تولید مثل کردن
élever, reproduire
تصویری از تولید مثل کردن
تصویر تولید مثل کردن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تولید مثل کردن
züchten, reproduzieren
تصویری از تولید مثل کردن
تصویر تولید مثل کردن
دیکشنری فارسی به آلمانی
تولید مثل کردن
प्रजनन करना , पुनरुत्पन्न करना
تصویری از تولید مثل کردن
تصویر تولید مثل کردن
دیکشنری فارسی به هندی
تولید مثل کردن
نسل پیدا کرنا , نقل کرنا
تصویری از تولید مثل کردن
تصویر تولید مثل کردن
دیکشنری فارسی به اردو
تولید مثل کردن
প্রজনন করা , পুনরুৎপন্ন করা
تصویری از تولید مثل کردن
تصویر تولید مثل کردن
دیکشنری فارسی به بنگالی
تولید مثل کردن
kuzaliana, kuzaa
تصویری از تولید مثل کردن
تصویر تولید مثل کردن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تولید مثل کردن
üretmek, çoğaltmak
تصویری از تولید مثل کردن
تصویر تولید مثل کردن
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تولید مثل کردن
번식하다 , 재생하다
تصویری از تولید مثل کردن
تصویر تولید مثل کردن
دیکشنری فارسی به کره ای
تولید مثل کردن
繁殖する , 再生する
تصویری از تولید مثل کردن
تصویر تولید مثل کردن
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تولید مثل کردن
להתרבות , לשעתק
تصویری از تولید مثل کردن
تصویر تولید مثل کردن
دیکشنری فارسی به عبری
تولید مثل کردن
berkembang biak, mereproduksi
تصویری از تولید مثل کردن
تصویر تولید مثل کردن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تولید مثل کردن
розводити , відтворювати
تصویری از تولید مثل کردن
تصویر تولید مثل کردن
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تولید مثل کردن
разводить , воспроизводить
تصویری از تولید مثل کردن
تصویر تولید مثل کردن
دیکشنری فارسی به روسی
تولید مثل کردن
fokken, reproduceren
تصویری از تولید مثل کردن
تصویر تولید مثل کردن
دیکشنری فارسی به هلندی
تولید مثل کردن
criar, reproducir
تصویری از تولید مثل کردن
تصویر تولید مثل کردن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تولید مثل کردن
allevare, riprodurre
تصویری از تولید مثل کردن
تصویر تولید مثل کردن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تولید مثل کردن
criar, reproduzir
تصویری از تولید مثل کردن
تصویر تولید مثل کردن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تولید مثل کردن
繁殖 , 复制
تصویری از تولید مثل کردن
تصویر تولید مثل کردن
دیکشنری فارسی به چینی
تولید مثل کردن
hodować, reprodukować
تصویری از تولید مثل کردن
تصویر تولید مثل کردن
دیکشنری فارسی به لهستانی
تولید مثل کردن
ผสมพันธุ์ , ผลิต
تصویری از تولید مثل کردن
تصویر تولید مثل کردن
دیکشنری فارسی به تایلندی